شبی غمگین شبی بارانی و سرد
مرا در غربت فردا رها کرد
دلم در حسرت دیدار او ماند
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
به من میگفت تنهایی غریب است
ببین با غربتش با من چه ها کرد
تمام هستی ام بود و نفهمید
که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
و او هرگز شکستم را نفهمید
اگر چه تا ته دنیا صدا کرد
محسن کیوانداریان ::: سه شنبه 86/11/9::: ساعت 11:0 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :3559
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :3559
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<